امشب حالم گرفته و مقداری از سرم دود بلند میشود اصولا من آدمی گاو هستم چون در میان آدم ها زندگی می کنم ای کاش هیچ وقت مغرور نمیشدم و هیچ نمی فهمیدم و مثل همه اوباش و اراذل کله ام را در لاک خودم می گذاشتم پس به این نتیجه میرسم اگر لاک پشت بودن دیگر مشکلی نداشتم اندر حکایت زندگی من همیشه گوسفندانی بودند که چمن دلم را می جوند من از همه قصابان تشکر میکنم که گوسفندها را میکشند ای کاش تمام شوند ولی نمی دانم که زندگی زیباست و من چون زیباپسند هستم دوست دارم زندگی می کنم عزیزان بدانید که من نادانم و به همین دلیل اراجیفی تحویل خودم میدهم کی می رسد که من نیز الاغ نباشم کاش در سینه دلی داشتم که در آن یک بخاری گازی روشن بود دیگر مجبور نمی شدم کاپشن بپوشم یاد آن روزی به خیر که تکه چوبی در دلم آتش گرفت نمیدانم کدام بی انصاف با آفتابه روی ان آب ریخت و گذاشت دوباره یخ بزنم امروز به خودم گفتم عمو جان اخم ابرویت کجا رفت همه مطالبی مینویسند و در آن ادعا میکنند که فارسی را پاس میدارند و به همدیگر نشان می دهند ولی این فقط یک ادعاست که خود را مشغول می کنند چقدر گناه دارند ولی من میخواهم فارسی پاس ندارم و آن را کرنل بدارم شاید خللی حاصل شود و ما رستگار شویم دیگر داشتم با شیطان بحث می کردم به من گفت فلانی چقدر تو نادانی میدانی که من می دانم آنچه تو میدانی آنگاه آن را گوش میکنم و برملاجت می کوبم گفتم که باور ندارم میدانید چرا چون همیشه در فکر قناری هایی هستم که مثل ارگ بخوانند و به جای بال دو آیینه ی نامرئی داشتند تا که مطالب به حالت جدی رسید میخواهم اعلام کنم که روزی که متولد شدم یکی مرد و به همین دلیل دلایل دیگری نمی آورم و اگر بدانید چقدر عزیزید احتمالاً دیوانه می شوید پس بروید و دیگر برنگردید من نیز می روم تا شاید خود را در لنگه جوراب خودم بجویم که جایی بهتر از آنجایی که می گویند نمی روند نیست
امضا مرده متحرک
درباره این سایت